محمد صادق غلامی
یازدهمین نشست از سلسله نشست های سیره پژوهی روز سه شنبه 11 مهر 91 با حضور جمعی از تاریخ و سیره پژوهان در سالن شهید عارف الحسینی مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) به میزبانی گروه تاریخ اسلام برگزار گردید.
موضوع این جلسه که اولین جلسه در سال تحصیلی جاری نیز بود «روش شناسی مطالعات سیره ای در تاریخ» و سخنران آن آقای دکتر واسعی بود.
در ابتدا آقای دکتر صفری مدیر گروه تاریخ اسلام به معرفی سخنران جلسه پرداخت و نقش وی را در روش مند کردن مباحث تاریخی و ارتقاء کیفی آن بسیار پررنگ دانست و اشاره کوتاهی به تالیفات وی از جمله کتاب های جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله در پرتو شرح نهج البلاغه، واقعه حره و سرپرستی کتاب نگاهی نو به جریان عاشورا و نگارش مقاله های مختلف مانند تفاوت میان تاریخ تحلیلی و تحلیل تاریخ، تاریخ پردازی و تاریخ نگاری و همچنین تاریخ و اخلاق نمود.
سپس سخنران جلسه به عنوان مقدمه به این نکته اشاره نمود که بسیاری از افراد گمان می کنند مطالعات تاریخی امری عمومی و غیر تخصصی است و هر کسی می تواند در این باره اظهار نظر نماید اما هدف ما این است که نشان دهیم تاریخ یک دانش و امر تخصصی است.
وی به عنوان شروع بحث به تعریف و واشکافی چند مفهوم پرداخت:
الف) مطالعات یا پژوهش ها: معمولا میان این دو مفهوم تفاوت گذاشته می شود اما به نظر ما تفاوتی با یکدیگر ندارند. آنچه بیان می شود این است که پژوهش، فرآیند جمع آوری اطلاعات و پردازش آن بر اساس الگوی تعریف شده است و مطالعه کاوش پراکنده در موضوعات مختلف است.
ب) روش: الگوی تعریف شده ای که بر اساس آن کشف مجهول امکان پذیر باشد. کشف حقیقت، الگوی تعریف شده ای دارد که اگر از آن پیروی شود تبدیل به یک روش علمی می شود.
ج) سیره: این کلمه در یک نگاه دو معنای متفاوت دارد:
1- روش زندگی: نوع زندگی یک فرد در جامعه. نوشته های کهن با این معنا وارد تاریخ شده اند آثاری مانند سیره ابن هشام و ابن اسحاق . سیره به این معنا یعنی زندگی نامه، برای همگان قابل پیاده سازی است؛ چه انسان های خوب و چه انسان های بد.
2- روش خاص زیستن مبتنی بر یک الگو و قانون: البته الگو و قانون با یکدیگر متفاوت هستند. شهید مطهری به بهترین شکل سیره را تعریف کرده است. وی سیره را از ریشه سیر دانسته است و این کلمه را به جلسه به کسر جیم به معنای نوع نشستن و جلسه به فتح جیم به معنای حالت نشستن تشبیه کرده است. سیره به این معنا را نمی توان در زندگی افراد عادی جاری کرد.
روش مطالعه سیره در معنای اول، روش عام تاریخی است که تلاش فرد بر این است که چگونه زیستن یک فرد و نقش او را در جامعه کشف نماید. در این روش اولین چیزی که مورد توجه محقق است اخبار و روش نقلی است. دیدگاه مبتنی بر نقل، بر اصل روایت موثق متصل حسی بدون معارض استوار است. پایه این روش بر حس بنا شده است ولی در روش دوم از حدس نیز استفاده می شود و این مساله وجه تمایز دو روش است.
وی در ادامه افزود: مطالعات تاریخی به شدت بر fact و واقعیت تاکید دارند و از این جهت با مطالعات مذهبی و دینی متفاوت اند. در مطالعات مذهبی دغدغه کشف حقیقت کمتر مورد توجه قرار می گیرد و نگاه به تاریخ از جهت اثبات باورها صورت می گیرد. هر فردی در صدد است اثبات کند آن چه من می گویم صحیح است و از مطالعات تاریخی در جهت اثبات باور خود سود می جوید. در حالی که در مطالعات تاریخی باید مبنا بر کشف حقیقت استوار باشد حتی اگر با باور پژوهش گر در تضاد کامل باشد.
البته منظور از نقلی بودن تاریخ به این معنا نیست که هر چه در تاریخ بیان می شود درست است. طبری در مقدمه تاریخ خود می گوید: در این کتاب چیزهایی آورده ام که شاید خواننده فکر کند مطالب عجیب و غریبی گردآوری شده است. اما تاریخ امری نقلی است و چاره ای جز اعتماد نداریم. این سخن سالیان دراز مورد تبعیت قرار گرفت. اگر چه افرادی مانند مسعودی، یعقوبی و ابوریحان بیرونی بر این مدار نبودند اما جو غالب این گونه بود که عنصر عقل را در تاریخ دخالت نمی دادند.
این تفکر بطور رسمی توسط ابن خلدون مورد هجمه و انتقاد قرار گرفت. او در مقدمه تاریخ خود می نویسد: درست است که تاریخ دانش نقلی است اما بدانیم صرف موثق بودن راوی مهم نیست. او چند دلیل را ذکر می کند که انسان موثق هم دروغ می گوید. یعنی چند امر خارج از شخصیت انسانی وجود دارد که فرد ممکن است با وجود آن ها دروغ بگوید.
بنابراین باید دید آنچه راوی ارائه می کند این خصوصیات را داشته باشد:
1- امکان وقوع در زمان خود را داشته باشد. اصطلاحا گفته اند ابن خلدون میان امکان وقوعی و امکان عقلی تفاوت قائل شده است و لذا اصطلاح عمران را انتخاب کرده است که به زعم بنده به معنای فضای زیستی حاکم بر یک دوره است و باید بررسی کرد آن چه نقل شده، با جغرافیای زیستی منطبق باشد.
2- با مجموعه اطلاعات دیگر همخوانی داشته باشد. برخی از روایاتی که معارض دارند موید نیز دارند که باید آن ها را نیز بررسی کرد. همچنین ممکن است یک روایت دارای معارض، با روایتهای دیگر و هندسه معرفتی در یک واقعه همسازی داشته باشد. به عنوان مثال در جایی گفته می شود که پیامبر صلی الله علیه و آله در شش ماهگی به چوپانی می رفتند و در هفت ماهگی با پهلوانان کشتی می گرفتند اما در روایت دیگری می بینیم که ایشان تا دو سالگی از حلیمه شیر می خورده اند و تحت حمایت او بوده اند. این روایت ظاهرا ربطی به روایت اول ندارد اما بر اساس آنچه که ابن خلدون تحت عنوان هندسه معرفتی فضای آن زمان بیان می کند می توان دریافت کسی که تا دو سالگی شیر می خورده نمی توانسته با پهلوانان کشتی بگیرد زیرا قابلیت جسمی فرد در این حالت، چنین اجازه ای به او نمی داده است.
3- یک خبر یا یک روایت در جامعه زمان خود تا چه اندازه فرهنگ سازی کرده است؟ به عنوان مثال مساله شق القمر جدای از بررسی راوی و امکان یا عدم امکان وقوع آن، باید یک نوع فرهنگ خاصی در زمان خود ایجاد می کرده است.
بنابراین سیره به معنای اول رویکرد مطالعات تاریخی را بر می تابد. البته این را نیز قبول داریم که امروزه دانش تاریخ از یک الگو برخوردار شده که در گذشته نبوده است.
د) سنت: این کلمه دو معنا دارد: 1- شیوه راسخ و الگومند. 2- شیوه قانونمند.
تفاوت اصلی این دو معنا در این است که اگر شیوه ای را الگومند دانستیم به این معناست که امکان تغییر در آن وجود دارد اما اگر قانونمند شد لایتغیر است. لذا سنت به هر دو معنا مورد توجه ماست؛ گرچه امروزه سنت را به معنای قانون می شناسند.
شهید مطهری در تعریف سیره معنای دوم را لحاظ می کند و اصرار دارد نشان دهد رفتار معصومین علیهم السلام قانون دارد و ممکن است ما متوجه نشویم ولی تمامی کارهای آنان حکمت دارد. البته در کتاب اسلام و مقتضیات زمان نیز به این مساله اشاره می کند که ممکن است اقتضائات زمان نیز در این تغییر رفتار موثر باشد که به معنای اول نزدیک تر است. از این مساله می توان فهمید که شهید مطهری هر دو وجه را قبول دارد.
با عنایت به مطالب بیان شده، می توان سیره به معنای خاص را این گونه تعریف کرد: پرداختن به شیوه زندگی الگومند و قانونمند افراد؛ که البته شامل افراد خاص می شود. این سیره برای کسانی معنا پیدا می کند که حقیقت را می بینند و خطا و اشتباه در آنان راه ندارد. با این توضیح می توان فهمید که هر عمل و کنشی که از شخصیت های بزرگ سر می زند مبتنی بر حکمت است و اگر موردی دیده شد که با قاعده تطبیق نداشت حمل بر تقیه می گردد.
در گزارش های سیره ای امور حدسی که همان باورهای اعتقادی است وارد می شود و رنگ کلامی نیز به خود می گیرد. اینجاست که می بینیم هیچگاه بیگانه و غیرمعتقد نمی تواند مطالعه سیره ای دقیقی ارائه کند.
همچنین در مطالعات سیره ای بحث همسازی اطلاعات وجود ندارد زیرا از انسان های خاص، اعمال خاص نیز سر می زند و در برخی موارد با امکان سازی زمان خود نیز سازگاری ندارد. البته این مساله به معنای پذیرش همه این روایات نیست و برای بررسی آن باید قواعدی رعایت گردد.
سخنران جلسه در بخش انتهایی نشست به پرسش های حضار پاسخ داد. وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که آیا با این تعریف می توان برای افراد بد نیز سیره تشکیل داد؟ گفت: در مورد دیگران نمی توان به حدس عمل کرد حتی اگر انسان بدی باشد. یعنی لزوما این گونه نیست که همیشه از انسان بد کارهای بد صادر شود؛ چه بسا برخی از افراد بد تاریخ خوش رفتار نیز بوده اند و یا خصوصیات خوبی نیز داشته اند. البته می توان نگاه رفتاری داشت به عنوان مثال در مورد کسی که معمولا بعد از غذا شراب می خورد می توان حدس زد که در فلان جا نیز بعد از غذا شراب خورده است.
وی سوال دیگر مبنی بر این که چرا در علوم دیگر از جزئیات به قضایای کلی می رسند اما در تاریخ از کلی به جزئی می رسد؟ را این گونه پاسخ گفت: تاریخ یک دانش مصرف کننده است و از رشته های دیگر استفاده می کند و هرچه بیشتر استفاده کند از اتقان بیشتری برخوردار خواهد شد ولی مانند علوم دیگر از قضایایی جزئی به کلی می رسد و به عبارت دیگر خود علم جزئی نگر است. علم به معنای تجربه این استواری را دارد و علوم دیگر بر اساس غایت و موضوع بنا شده اند. معمولا میان تاریخ و فلسفه تاریخ اشتباه صورت می گیرد. نگاه از کلی به جزئی بودن تاریخ مربوط به فلسفه تاریخ است.