سایت سخن تاریخ: آیت الله محمدهادى يوسفى غروى استاد محقق و مورخ معاصر، و از علمای حوزه علمیه قم است كه در موضوعات مختلفى چون فقه و اصول، تاريخ و حديث، تخصص داشته و آثار متعددى را در حوزه علوم اسلامى تدوين كرده است.مهمترين آثار ایشان عبارتند از: وقعةالطف، موسوعةالتاريخ الاسلامى، اصول العقائد فى الاسلام، الاسلام و الحضارة الغربیه، الاسلام و ايران عطاء و اسهام (ترجمه)، القضاء و القدر فى القرآن و الحديث، المشكاه فى خلل الصلاة، النجاة فى القيامة فى تحقيق امر الامامة، بهجه الامال فى الرجال، تبصرة المتعلمین فى احكامالدين، تحقيق در مسأله جبر و اختيار(ترجمه)، حاجه الانام الى النبى و الامام، دراسه فى المشاكل الاخلاقيه والنفيسه.
گفتگوی حاضر در زمان حیات استاد پیشوایی تنظیم شده است که تقدیم حضورتان می گردد.
بررسی ابعاد شخصیت استاد پیشوایی در گفتگو با آیت الله محمدهادى يوسفى غروى:
غیرت دینی استاد پیشوایی نقطه قوت شخصیت ایشان است
میزان و نحوه آشنایی شما با جناب استاد پیشوایی چگونه بوده است؟
آیت الله يوسفى غروى: مجله مکتب اسلام یا مجله درسهایی از مکتب اسلام یا به تعبیر فارسی ماهنامه علمی دینی مکتب اسلام در آنوقتی که در حوزه نجف اشرف بودیم به آنجا میرسید و منعکس میشد و طبعاً بهعنوان طلبههای جوان آنوقت مایل به مطالعه مقالات آن بودیم.
از طریق این مجله متوجه شدیم که یک هیئت تحریریه ثابت هفتنفره دارد و یک هفت هشتنفری در هر شمارهای مقالات متفرقه جدید دارند. ولی آن هیئت تحریریه ثابت مقالات متسلسل داشتند؛ از آیتالله مکارم تا آیتالله سبحانی و افراد دیگر و ازجمله جناب آقای پیشوایی بودند. هرکدام از این بزرگواران متعرض بابی از ابواب میشدند و البته این مقالات را در طول سال جمع میکردند و در قالب کتاب منتشر میکردند. قالب کتاب اعضای هیئت تحریریه مکتب اسلام به این شکل بود.
یکی از ابواب ثابت مجله تاریخ اسلام بود و عضوی که بیشتر از او توقع قلمزدن در این زمینه بود جناب آقای پیشوایی بودند. این مجلات که به دست ما میرسید اوایل طلبگی ما بود که بعد از فوت آیتاللهالعظمی بروجردی بود.
تا اینکه به ایران آمدیم. ازجمله کتابهایی که به عربی و به قلم حاج شیخ محمدمهدی شمسالدین لبنانی که نایبرئیس مجلس اعلای اسلامی شیعی لبنان در کنار دست مرحوم امام موسی صدر بودند کتابی راجع به قیام امام حسین علیهالسلام منتشر شد که اسم عربیاش «ثورِة الحسین علیهالسلام ظروفه السیاسیه و الاجتماعیه» بود که اینجا متوجه شدیم که جناب آقای پیشوایی این کتاب را به فارسی برگردان کردند بنام «ارزیابی انقلاب حسین علیهالسلام» و بعد متوجه شدیم دولت تحمل عنوان «انقلاب» را نکرده است و جلد کتاب را نیز به رنگ قرمز انتخاب کرده بودند و به همین جهت جلوی انتشار این کتاب را گرفتند و بعداً به نام دیگری منتشر شد و ظاهراً «زندگانی حسین علیهالسلام» بود.
این از تراوشهای اولیه قلم جناب آقای پیشوایی بود که بعد از انقلاب بعد از مدتی تدریس در دانشگاههای مختلف اراک و تهران که تاریخ اسلام و تاریخ تشیع و بالأخص تاریخ معصومین علیهمالسلام را تدریس میکردند کتاب سیره پیشوایان را منتشر کردند. این کتاب موردپسند حوزوی واقع شد و به کتاب نیمهرسمی تدریس حوزوی تبدیل شد. البته این تا قبل از رسمی شدن رشته تاریخ اسلام در حوزه است؛ یعنی تا قبل از به رسمیت شناخته شدن رشته تاریخ اسلام در حوزه از این دروس به دروس جانبی حوزه یاد میشد ولی بعد از به رسمیت شناخته شدن رشته تاریخ اسلام در حوزه، دیگر معنا ندارد که بهعنوان دروس جانبی حوزه قلمداد شود.
نحوه آشنایی شما بعد از انقلاب با ایشان چگونه بود؟
آیت الله يوسفى غروى: بعدازاینکه جامعه مدرسین کتابی را که با عنوان «وقعه الطف فی ابی مخنف» نوشته بودم منتشر کرد در حوزه راجع به امتحان کسانی که بهعنوان اساتید معارف اسلامی در دانشگاه داوطلب میشدند و به یک موسسهای حواله میشدند تا برای مصاحبه مراجعه کنند من و برادر محترممان جناب آقای پیشوایی دعوت به مصاحبه گری در این مرکز شدیم که البته ما مکلف به امتحان در جهت تاریخ اسلام شده بودیم.
در آن دوران که همکار بودیم نسخهای از آن مقتل را به ایشان تقدیم کردم و ایشان متقابلاً تعبیر وزین و متین و سنگینی از این کتاب داشتند و همچنان در مواقع مختلفی که از این کتاب صحبت میشود نظر گرامی و ارجمندشان را درباره این کتاب اظهار میکنند.
بعد از اینکه کتاب اصلی تاریخ اسلامی که در هشت جلد با عنوان «موسوعه التاریخ الاسلامی» نوشتم که ترجمه نیز شده است منتشر شد ایشان مطلبی را در کتاب دیده بودند که حضرت در بازگشت از طائف ناچار شدند در پناه جبیر بن مطعم وارد مکه شوند. من آنجا اشاره به این مطلب کردم که چون هجرت ایشان به طائف و بازگشت به مکه در ماههای حرام بوده است و لذا نیازی به پناه گرفتن نبوده است و حتی محاصره در شعب ابیطالب در ماههای حرام مستثنی بوده است و بنیهاشم در ماههای حرام از شعب بیرون میآمدند و قریش ناچار بودند مقابله دیگری بکنند. این مطلب موردتوجه ایشان قرار گرفت و گویا برای ایشان تازگی داشت و قبلاً به مطلب مشهور تاریخی توجه کرده بودند.
بعد از این جریان به من زنگ زدند و از این مسأله ابراز خوشحالی کردند از اینکه شما نسبت به این نکته متوجه شدید و یک مقدار در مورد ارزیابی قوت منابع این داستان صحبت کردند.
آثار استاد به جند زبان ترجمهشده است؟در این زمینه هم اگر نکته ای دارید بفرمایید.
آیت الله يوسفى غروى: البته این یکی از آثار و برکات پیروزی انقلاب اسلامی است. مخصوصاً عدهای از جوانان شیعه عرب بهعنوان بورسیه تحصیلی به کشورهای خارجی خصوصاً شوروی رفته بودند به این دلیل که انگیزه دینی داشتند و همچنین انقلاب اسلامی پیروز شده بود و نسبت به این انقلاب علاقه داشتند و بعثیها نیز نسبت به آنها برخورد بدی داشتند و لذا بسیاری از آنها امیدی به بازگشت به عراق نداشتند به همین دلیل به ایران آمدند و چون این افراد به دنبال کار میگشتند و چون به زبان عربی مسلط بودند کار ترجمه آثار فارسی را بر عهده گرفتند. باب ترجمه بعد از انقلاب اینطور باز شد.
روش استاد پیشوایی در تاریخ را چگونه می بینید؟ صبغه کلامی ایشان پررنگ تر است یا تاریخی؟ در مورد تعارض کلام با تاریخ چه نظری دارید؟
آیت الله يوسفى غروى: البته اصل در آقایان طلاب حوزه همین است که چون پایههای دینیشان برایشان اولویت دارد و لذا اگر به شبهات دیگری دست بزنند طبیعتاً مبانی اعتقادیشان را در نظر میگیرند و حتی قویتر و برتر از آن مبانی دیگر در علوم حوزه کار میکنند.
بهعبارتدیگر چون این دروس را دروس جانبی حوزه تلقی میکنیم و دروس کلامی دروس اصلی حوزوی است ولو اینکه در رتبه بعد از فقه و اصول است بنابراین در نظر هر حوزوی عقیده مقدم بر تاریخ است. البته به این معنا نیست که هر چیزی که اسمش عقیده بشود بر تاریخ مقدم شود. در بسیاری جاها در مفهوم عقیده توسعه غیردقیقی دادهشده است؛ مثلاً همین دعاهای کوچک ماه مبارک رمضان که ظهرها بعد از تعقیبات نماز ظهر خوانده میشود در روزهای 19 و 21 و 23 هیچ حرفی از شب قدر نیست ولی در دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان میبینیم که از شب قدر نام میبرد؛ یعنی آن سه روز شب قدر نبوده است؟ وقتی بررسی میکنیم میبینیم که این سیاست معاویه است.
چون عبدالرحمن بن ملجم مرادی را روز بیست و هفتم قصاص کردند لذا معاویه در شام شب بیست و هفتم ماه رمضان را شب قدر قرار داد که شب قتل علی علیهالسلام شب قدر نیست و شب قتل قاتل علی علیهالسلام شب قدر است. این دعاها را مرحوم شیخ رحمت الله کرمانی در کتاب قدیمی «مفتاح الجنان» که معاصر مرحوم مجلسی بوده است آورده بوده است. سه قرن کامل بر انتشار این دعاها گذشته است و طبعاً در طول این سه قرن نسلهای متعدد از این دعاها استفاده کردهاند؛ و لذا وقتی از مرحوم محدث قمی خواسته شد که این کتاب را ویرایش کند و سر از کتاب مفاتیحالجنان خودش درآورد ایشان تصریح میکند که این دعاها را معتبر نمیدانم و طبق آن شرطی کردهام که نامعتبرها را کنار بگذارم باید اینها را نیز کنار میگذاشتم ولی اینقدر مردم به من اصرار کردند آوردم؛ بنابراین ریشهکن کردن چیزهایی که در بین مردم رواج پیداکرده است آسان نیست؛ هرچند جزو اعتقادات نباشد ولی نام عقیده بر آن نهادهاند.
میخواهم بگویم جاهایی که عقیده با تاریخ تعارض پیدا کرده است اصلاً عقیده نیست بلکه تصور عوام است که آن را عقیده میدانند.
از طرف دیگر، مطالب تاریخی که فرض میشود با مسأله عقیدتی در تعارض است دو حالت بیشتر ندارد: یا بهقدری ضعیف است که اصلاً نباید آن را مطلب تاریخی حساب کرد یا اینکه بهقدری قوی است اینطرفش ضعیف است یعنی اصلاً عقیده نیست که تعارض با مطلب تاریخی داشته باشد. پس خیلی جاها یا عقیدتیاش عقیدتی نیست یا تاریخیاش تاریخی نیست. اگر به این صورت توجه کنیم تعارضی میان تاریخ و عقیده نخواهد بود.
اگر در مورد ویژگیهای اخلاقی استاد پیشوایی نکته ای دارید بفرمایید.
آیت الله يوسفى غروى: بحمدالله مردم مؤمن متقی و پرهیزکار هستند و جنبههای اخلاقی عالی دارند مگر اینکه در برخی جاها کسانی رعایت مطالب عقیدتی را نکنند یا سست بگیرند در آنجاها است که طبیعتاً غیرت مذهبی و دینیشان وادارشان میکند که موضعگیری کنند. این نهتنها قوه ضعف شمرده نمیشود بلکه نقطه قوت است. از این جهت ایشان را تحسین میکنم.