اشاره:
متن حاضر، مصاحبه منتشر نشده با استاد مهدی پیشوایی است که برای اولین بار در سایت سخن تاریخ منتشر می شود.
استاد مهدی پیشوایی: کتاب زدگی آفت تاریخنگاری است
با تشکر از حضرتعالی به خاطر حضور در این گفتگو، به عنوان اولین سوال بفرمایید که آینده تاریخ را ازنظر استاد و دانشجو و پژوهشها را چگونه میبینید؟ وضعیت فعلی را چگونه میبینید؟ راه رسیدن به وضعیت مطلوب را در چه مسائلی میبینید؟
استاد مهدی پیشوایی: معتقدم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مخصوصاً در چند دهه اخیر تحولی در تاریخ و تاریخنگاری در حوزه رخداده است. مورخان جوانی پرورشیافتهاند و کتابهای خوبی نوشتهشده است و نشریات مختلف تخصصی درزمینهٔ تاریخ منتشر میشود. وضع فعلی تاریخ در حوزه را خوب میدانم یعنی واقعاً معتقدم تحولی نسبت بهپیش از انقلاب رخداده است ولی انسان نباید توقف کند و همیشه باید بهسوی آینده بهتر قدم برداشت.
از آفتهایی که تاریخنگاری را تهدید میکند کتاب زدگی آنها است به این معنا که ابزار نرمافزاری که آمده است بیشتر در جهت جستجو و یافتن مطلب است که واقعاً معجزهای در تحقیقات آفریده است. ولی مورخان جوان به این نرمافزارها اکتفا میکنند و به کتابها مراجعه نمیکنند. فایدهاش این است که مطالب موردنظر را در نرمافزار پیدا کنند و بعد به خود منابع مراجعه کنند. به این معنا که یک مورخ که به این کتاب استناد میکند باید مقدمه آن کتاب را خوانده باشد و بر ساختار آن مسلط باشد و بداند کدام کتاب مقدم است و کدام کتاب مؤخر است و کدامیک انسجام تاریخی دارد؟
اگر جستجو بهتنهایی باشد تحقیق نیست و آفتی که مورخان جوان را در این زمینه تهدید میکند روش چسب و قیچی است. باید بهصورت عمیق مراجعه کنند. مورخ باید تکتک با ساختار کتابها آشنا شود.
در تدوین مقتل جامع حضرت سید الشهداء علیهالسلام به دستیار علمی مأموریت دادیم که زندگینامه هانی بن عروه در کتب رجال را پیدا کند. خودش گفت که در کتاب الاصابه ابن حجر است. این در حالی بود که زندگی عروه پدر هانی را پیداکرده بود. بعدش آمد و گفت هرچه گشتم در کتاب الاصابه نبود. به او گفتم: در کدام بخش جستجو کردی؟
ابن حجر کتابش را در چهار بخش تنظیم کرده است. مقدمهاش را بخوانید و ببینید به کدام بخش میخورد؟ خودش در کتابش نوشته است فی تمییز الصحابه
میگوید صحابه چند قسم بودند: یک عدهای صحابی بودند به دلیل اینکه از رسول خدا روایت نقل کردهاند. یک عدهای نیز زمان رسول خدا زندگی میکردند ولی رسول خدا را ندیدند؛ و چون اهل سنت دیدار رسول خدا را در صحابی بودن شرط میداند آنها را صحابی نمی داند. یک عدهای نیز زمان رسول خدا کوچک بودند. یک عدهای نیز رجال نویسان اشتباه کردند و جزو صحابه نوشتند و لذا به ترتیب حروف الفبا که وارد میشود میگوید القسم الاول القسم الثانی ...
گفتم که عروه احتمالاً در آن قسم دوم باید باشد که در زمان جاهلیت بوده ولی رسول خدا را ندیده است. رفت و پیدایش کرد. وقتی انسان ساختار کتاب را نداند نمیتواند مطلب را درک کند.
سوال:حضرتعالی تفاوتی میان شیخ مفید و طبری و ابن اثیر میبینید؟
استاد مهدی پیشوایی: اصلاً نباید مقایسه شود.طبری هم مفسر و هم محدث و هم مورخ بوده است. تاریخی که نوشته است تاریخ نقلی است ولی مرحوم شیخ مفید متکلم و فقیه بوده است نه مورخ. اگر مرحوم شیخ مفید کتابهای تاریخی نوشته است بهحکم ضرورت و احتیاج بوده است؛ یعنی زمانی بوده است که شیعه در اقلیت بوده است و باید هویت تاریخی شیعه مشخص شود و شیخ احساس کرده است که کتاب تاریخی بنویسید و هویت تاریخی شیعه را مشخص کند؛ و لذا النصره، این کلام تاریخی است نصفش مباحث کلامی است؛ مثلاً وارد میشود به این مطلب که ازنظر اهل سنت بیعت با چند نفر منعقد میشود و سپس آراء آنها را نقل میکند.
یا در الایصال وارد زندگی ائمه علیهمالسلام میشود و ابتدا امامت آن امام را به دلایلی اثبات میکند. نصوص نقل میکند و بعد میگوید یک دلیل آن این است که افضل از او در آن زمان نبوده است. پس او امام است. از طرف دیگر اتقان کار شیخ مفید را طبری ندارد. هرچند برخی او را امام المورخین میدانند، ولی مرحوم علامه عسکری بت بودن طبری را با نوشتن کتاب عبدالله بن سبا شکست. علامه امینی در جلد نهم الغدیر میفرماید طبری در حوادث بین سال 11 هجری تا سال 37 هجری 701 روایت از سیف بن عمر دروغگو نقل کرده است. نه بعدازآن و نه پیش از آن طبری روایتی از سیف بن عمر نقل نکرده است. انگار سیف بن عمر مأموریت داشته است که تاریخ این مدت را روایت کند. طبری را باید متخصصین استفاده کنند و ما به عموم مردم توصیه نمیکنیم که تاریخ طبری را مطالعه کنند.
سوال :راجع به مورخین معاصر نظرتان چیست؟ البته ازنظر اخلاقی بحث نمیکنیم. سؤال من کاملاً علمی است. مورخین معاصر همچون سید جعفر مرتضی و قرشی و حضرت استاد یوسفی غروی را چگونه میبینید؟
استاد مهدی پیشوایی: من برای همه اساتیدی که اسم بردید و آنهایی که اسم نبردید احترام قائل هستم و از آثار و گاهی از روش و منهجشان استفاده کردهام؛ مثلاً از روش مرحوم علامه امینی در الغدیر و مرحوم علامه عسکری در الزام خصم استفاده کردهام. این دو بزرگوار با توجه به اینکه مخاطبشان اهل سنت است از منابع خود اهل سنت روایات و نصوصی را نقل میکنند و بنابراین مدعای آنها را نقد میکنند.
همچنین ازنظر تتبع از این دو بزرگوار استفاده کردهام. این دو حق بزرگی بر مورخین شیعه دارند ولی یک تفاوت ظریف میان کار علامه امینی و علامه عسکری میبینیم. کتابهای علامه عسکری را معمولاً برای ایشان جمعآوری کردهاند و نوشتهاند. وقتی علامه عسکری قضیهای را نقل میکنند و تمام میشود منابع متعددی را ردیف میکنند. درحالیکه یک قصهای که مستند به این بیست منبع شده است جزئیاتی دارد که در برخی از منابع آن جزئیات وجود ندارد. از این نظر با هم متفاوت هستند.
فساد قضیه زمانی واضح میشود که مورخان تنبل همت نمیکنند به منابع علامه عسکری مراجعه کنند و به پاورقی مراجعه میکنند. در برخی از جزئیات به برخی از این کتابهایی که در پاورقی آمده است استناد میکنند. درحالیکه علامه امینی وقتی به یکجا میرسد و مثلاً سی حدیث نقل میکنند میفرماید: و اللفظ للاول یعنی این متنی که ما داریم نقل میکنیم به این کیفیت در آن ده بیست منبع دیگر نیست و این لفظ متعلق به منبع اول است و بقیه مشابه است. من کمتر دیدم که در کتابها بهاندازه ارجاعات مرحوم علامه امینی دقیق باشد به شرطی که منبعی که استفاده میکنید همان منبعی باشد که علامه امینی استفاده کرده است مستقیماً به همان مطلب میرسید. چنین تفاوت ظریفی میان کار این دو بزرگوار وجود دارد.
استاد سید جعفر مرتضی عاملی را زیاد قبول دارم و از کتابهای ایشان استفاده کردهام و میکنم ولی روش ایشان را قبول ندارم. در تمام کتاب ایشان به جنگ اهل سنت رفته است و یک خورده باب بحث را باز میکند و سپس مدعیات اهل سنت را فهرستوار نفی میکند. تمام هم ایشان نفی مدعیات عامه است. عملاً کتاب ایشان به کتاب کلامی تبدیلشده است بیش از آنکه کتاب تاریخی باشد. این همان است که عرض کردم باید فهم کلام را در تاریخ معین کنیم.
در میان منابع ایشان نیز متقدم و متأخر است و میشمارد و اکتفا میکند به این مطلب که بگوید عن فلان عن فلان و ممکن است همه منابع را ندیده باشد. به همان منبعی که نقل کرده است اکتفا میکند و برخی منابع متقدم را نمیبیند.
استاد یوسفی غروی تاریخ شیعی نوشته است و عمدتاً از منابع شیعه استفاده کرده است. ایشان نیز میفرماید که اول باید صورت کامل قضیه را ببینیم و بعد نقل کنیم. ایشان صورت قضیه را کامل نکرده وارد نقد میشود.
یک نمونه را خدمت شما عرض میکنم. استاد سید جعفر مرتضی عاملی در سفر پیامبر به شام در آنجایی که به راهب میرسد و او نیز آینده حضرت را پیشگویی میکند. یک نقل این است که ابوطالب سفر خود را لغو کرد. یک نقل نیز این است که به سفر ادامه داد و حضرت محمد (ص) با همراهی دیگران به مکه برگشت. تعدادی از اهل سنت نقل کردهاند که همراه ابوبکر برگشته است. ایشان این ایراد را گرفتهاند که ابوبکر تفاوت سنی با پیامبر نداشت که حضرت را تنها با ابوبکر فرستاده باشند.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی تا آخر پیش میرود که ابوبکر نبوده است. همینجا مستشرقین شبهه بزرگی مطرح کردهاند و جا داشت که ایشان به آن بپردازد ولی ایشان نپرداختهاند. آنها میگویند حضرت محمد (ص) در سفرهای بازرگانی با علمای بزرگ یهود و نصاری ملاقات کردهاند و آموزههای تورات و انجیل را یاد گرفته است و با اندیشههای خودش تلفیق کرده است و بهعنوان آموزهای جدید ارائه کرده است. علامه اصلاً به این مسأله نپرداخته است.
از بین مورخان معاصر آقای استاد جعفریان بهروزترین مورخین هستند. تتبع ایشان خیلی جالب است. آخرین کتابها و مقالات و نشریات را اطلاع دارد و از این نظر ممتاز است.
مورخینی مانند آقای دکتر جباری و دکتر صفری نیز خوب هستند. فقط آقای دکتر صفری متفرداتی دارند که ما متفردات ایشان را قبول نداریم. این متفردات باید در نشستهای علمی مطرح شود. جای طرح این متفردات و شذوذ در کلاس نیست. بلکه باید در یک نشست علمی که افراد صاحبنظر و صاحبرأی حضور دارند مطرح شود.
مرحوم قرشی از شصت سال پیش سلسله کتابهایی را با نام حیات ائمه علیهمالسلام شروع کرد و در دهههای اخیر دوازده امام را تکمیل کرد و بهصورت یک مجموعه منتشرشده است و مغتنم است. کسانی که در زندگی ائمه میخواهند کار کنند ایشان در این زمینه زحمت کشیده است و کتاب ایشان قابلاستفاده است.
سؤال: مطالعات تاریخ اسلام در قم را نسبت به شهرهای دیگر چگونه میبینید؟
استاد مهدی پیشوایی: در قم قویتر است. ظاهراً برخی اساتید دانشگاه که تاریخ سکولار مینویسند و روش حوزویها را قبول ندارند قم را قوی نمیدانند. دوست ما آقای محمدرضا هدایت پناه مقالهای برای یکی از نشریات علمی تهران نوشته است. گفتهاند شما با ادبیات حوزه نوشتهاید.
یا مثلاً مقالهای در همان نشریه نوشتهشده است که متوکل را از کارهایی که کرده است تبرئه کردهاند. چه انگیزهای در کار است و چه خلای در کار است؟ ... من پیشنهاد کردم که یکی از دوستان جوان تاریخی مقالهای در رد این مطلب بنویسند. آنها مقاله خود را ارائه کردهاند و آن نشریه گفته است که چاپ نمیکنیم.
مطالعات تاریخ اسلام در قم را قویتر میدانم. البته در تهران اساتید قوی تاریخی هستند ولی در قم تمرکز بیشتری دارد.
سؤال: شما چند اثر ترجمه نیز دارد. در ترجمه کردن کتابها منطق خاصی دارید؟ مثلاً مرحوم شمسالدین را انتخاب کردهاید.
استاد مهدی پیشوایی: منطق خاص آن این است که باید جالب باشد. عمر مترجم صرف معرفی یک کار دیگری میشود و این مسأله موقعی جایز است که عمرش را در کار خوبی صرف کند؛ و لذا من یک کتاب را بیشتر ترجمه نکردم و آن را نیز ناشر پیشنهاد کرد. آن کار نیز اول کار ما بود.
سؤال: درباره همکاریتان با موسسه امام خمینی بفرمایید.
استاد مهدی پیشوایی: یکی دو ترم بنده را برای تدریس تاریخ دعوت کردند. گفتند عدهای از دانشپژوهان تاریخ خواندهاند و کارشناسی دارند ولی درسی برای آنها بهعنوان نقد منابع تاریخی گذاشتهایم که شما تدریس کنید. گفتند منبعی نداریم و هرچه خودتان صلاح میدانید تدریس کنید.
کسانی که در آن کلاس آمدهاند همان کسانی هستند که گروه ما را تشکیل میدهند مثلاً آقای غلامی که در اصفهان حضور دارند، آقای جباری، آقای رنجبر. حدوداً هشت نفر بودند.
نقد منابع گفتیم و کتابهای مختلف را ارزیابی کردیم و نقد یکی از کتابها را به یکی از این دانشپژوهان سپردیم. آنها نیز تحقیق و بررسی کردند و بهصورت مقاله ارائه کردند. برخی از دوستان به موسسه رفته بودند و گفته بودند که فلانی به درد مدیریت پژوهشی تاریخی میخورد. پیش از سال 80 بود. به دنبال آن سال 80 بنده را بهعنوان مدیر پژوهشی گروه تاریخ دعوت کردند. گروه بود ولی فعال نبود.
با دوستانی که الآن دکتر شدهاند جمع شدیم و یک گروه متشکل و هماهنگ و همفکر تشکیل دادیم و طرح مقتل جامع سید الشهداء را در موسسه تصویب کردیم و بودجه آن را نیز تصویب کردند.
بعدازآن گفتند که گروههای دیگر نشریه پژوهشی دارند و ما نیز نشریه پژوهشی را تأسیس کردیم و یکی دو شماره بهصورت مجموعه مقالات منتشر شد و بعدازآن شکل نشریه پیدا کرد و بهتدریج تکامل پیدا کرد. بعدها با کمبود مقالات پژوهشی مواجه شدیم و به فصلنامه تبدیل کردیم. پیشنهاد کردند که کلمه اسلام را بهعنوان آن اضافه کردیم و عنوان نشریه «تاریخ اسلام در آیینه پژوهش» شد. چند سال پیش از دانشگاه تهران نامه نوشته بودند و ده نشریه از نشریات علمی حوزه را نام برده بودند که استنادات به اینها بیشتر از بقیه نشریات است که یکی از آنها نشریه «تاریخ اسلام در آیینه پژوهش» بود.
سؤال: هدف شما از اینکه به سمت مقتل جامع سید الشهداء رفتید چه بود؟
استاد مهدی پیشوایی: چون خودم منبری و ذاکر بودم و پدرم نیز ذاکر حسینی بود. کمکم ترغیب شدم که کتابهای مقتل رایج مخصوصاً فارسی معتبر نیستند و ضعف دارند. بعدها که شهید مطهری کتاب تحریفهای عاشورا را نوشت و قبل از آن نیز مرحوم حاج میرزا حسین نوری را نوشته بود خواندم. مدتی فکر میکردم که اگر خودم بتوانم بنویسم و بعدها متوجه شدم که کار یک نفر نیست و نیاز به گروه و همچنین منابع مالی دارد.
بعد که مسأله موسسه پیش آمد و دعوت کردند و گروه پژوهشی تشکیل شد و گفتند طرح بدهید ما نیز ازخداخواسته این طرح را ارائه کردیم آنها نیز قبول کردند.
سؤال: در نوشتن مقتل مبانی خاص و متفاوتی داشتید؟
استاد مهدی پیشوایی: مبانی علمی داشتیم. مورخانی که علمی مینویسند.به این نتیجه رسیدم که گفتن تحریفات کفایت نمیکند و بهجایی نمیرسد. جا دارد که صورت صحیح قضیه را بنویسیم؛ بنابراین یک مبنا شد و لذا زیاد به تحریفات متعرض نشدیم.
مبنای دیگر این بود که با روش علمی بنویسیم یعنی مثل سایر کارهای دیگر که به منابع قدیم مراجعه میکنیم و از منبع معاصر استفاده نمیکنیم. عمدتاً از منابع قرن سوم و چهارم که اوج تاریخنگاری سوم بوده است استفاده کردهایم. یک مقداری به برخی منابع قرن پنجم هم نگاه شده است. با تسامح به این نتیجه رسیدیم که تا قرن هفتم و هشتم نیز میتوان نقل کرد و لذا از لهوف نیز نقل کردیم.
محققی که این مطلب را تحقیق میکرد گفت که از قرن هشتم به بعد مطلب تازهای ندارد و باید از منابع قدیمیتر استفاده کنیم. لذا از مقتل الحسین خوارزمی که مربوط به قرن ششم است مطالبی را نقل کردهایم ولی با احتیاط بوده است.
سؤال: در مقتل به تحقیق جدیدی نیز رسیدید که قبلاً نرسیده باشید؟
استاد مهدی پیشوایی: بله خیلی.یک نمونه عرض میکنم. ما هر فصلی را به یک محقق واگذار میکردیم. محقق را دعوت میکردیم و بحث میکردیم و فصلها را تبیین میکردیم. شخصی را که الآن فوت کرده است. ایشان را به این دلیل دعوت کردیم که هم منبری بود و هم گفته بودند که مسئول تحقیقات یک نهاد است. البته بعد متوجه شدیم که ذهنمان خطا رفته است.
به ایشان گفتیم که از شما میخواهیم که حوادث روز عاشورا را از همان زمانی که امام حسین علیهالسلام تنها میماند بنویسید و به مقاتل اکتفا نکنید و به دنبال احادیث نیز بگردید. ایشان نظر ما را تأمین نکرد و خیلی بهزحمت افتادیم و به یک محقق دیگر دادیم.
بعد در این زمینه بحث کردیم که ترتیب شهدا را چکار کنیم؟ گفتیم بر اساس ترتیب حاج شیخ عباس قمی پیگیری کنیم که ایشان نیز از مناقب آل ابیطالب پیگیری کرده است. بعد که قضیه را پیدا میکردیم فهمیدیم که مناقب آل ابی ابیطالب از فتوح ابن اعثم پیروی میکرده است درحالیکه فتوح ابن اعثم خیلی معتبر نیست.
رفتیم ببینیم که مناقب چکار کرده است؟ دیدیم که شهدا را به ترتیب گفتهاند ولی بهجایی رسیدهاند که دیگر ترتیب را رعایت نکردهاند. به این نتیجه رسیدیم که خودمان ترتیب شهدا را مشخص کنیم.
سؤال: روش شما در مقتل تاریخی کلامی بود یا کلامی تاریخی؟
استاد مهدی پیشوایی: تاریخی بود ولی طبعاً روش کلامی نیز پیش میآید؛ مثلاً در مورد دفن شهدا که در کلام داریم که در مورد امام حسین علیهالسلام این کار توسط امام بعدی باید انجام شود.
سؤال: در مورد حضرت رقیه چکار کردید؟
استاد مهدی پیشوایی: اولاً مبنای ما در این کتاب بود که چیزی ننویسیم که باعث حرفوحدیث در حوزه شود. گفتیم اگر یکی دو جا اشکال پیدا شود دیگر خواننده پیدا نمیکند. از مباحث جنجالی پرهیز کردیم و چون در مورد حضرت رقیه حساسیت وجود دارد من شخصاً ورود پیدا کردم و گفتم که وارد نفی و اثبات آن نشویم. اصل قصه را نقل کنیم و کار اطلاعرسانی کنیم؛ و لذا اسمش را گذاشتیم: «حکایت دختر خردسال»
سؤال: اظهارنظر تاریخی چه پیشنیازهایی لازم دارد؟
استاد مهدی پیشوایی: باید صاحبنظر باشد. مرحوم آقای دکتر آیینه وند میگفت: در دو علم، عوام اظهارنظر میکنند یکی تاریخ است و دیگر طب است. شهید مطهری میفرماید: انسان باید فیلسوف باشد تا فلسفه را درک کند.کسی که تازه از راه رسیده است و با مبانی تاریخی و منابع قدیم و جدید و دیدگاههای مختلف آشنا نیست نمیتواند اظهارنظر کند.
سؤال: چه توصیهای به تاریخیها دارید؟
استاد مهدی پیشوایی: عمیق کار کنند.
سؤال: حرف ناگفتهای اگر دارید بفرمایید.
از من زیاد سؤال میکنند که چطور شد سیره پیشوایان را نوشتید. سه جریان پیش آمد که منتهی به نوشتن این کتاب شد.
یکی اینکه سالهای 48 و 50 که به عضویت هیئت تحریریه مجله مکتب اسلام درآمدیم و اساتید بزرگی در این هیئت بودند برای هرکدام از ما موضوعی تعیین کردند که بنویسیم. برای من نوشتن زندگی امامان در هر شمارهای تعیین کردند. گفتند مردم ما از زندگی ائمه چیزی نمیدانند و جا دارد که شما به این امر بپردازید.
اینجا نقطه آغاز ورود من به تاریخ بود. آن زمان حضرت آیتالله سبحانی در جلسه هیئت تحریریه فرمود: متأسفانه کسانی که تاریخ ائمه را نوشتهاند خدمات اجتماعی و فعالیتهای سیاسی ائمه را داخل مناقب و فضایل آنها کردهاند و این مطلب گم شده است. جا دارد که در این کتابها این نکات برجسته شود. این در ذهن ما آمد.
این بود تا آنکه بعد از انقلاب و قضیه بازگشایی دانشگاهها سؤال برای مردم پیش آمد که آیا ائمه ما نیز قیام کردهاند؟ موضع ائمه در برابر حکومتها چگونه بوده است؟ مسأله روز بود. لذا هم طلبهها و هم دانشجوها از من کتاب میخواستند. چون این سؤال تکرار شده بود یک روز نشستم 24 کتاب لیست کردم؛ زیرا در مورد برخی از ائمه یک کتاب کافی نبود و در برخی موارد دو کتاب برای یکی از ائمه معرفی کردم. هرکسی به من مراجعه میکرد به این نتیجه رسیدم که همگان نمیتوانند به این تعداد کتاب مراجعه کنند. پس خوب است که این 24 کتاب را در یک کتاب ادغام کنم و در اختیار مردم قرار دهم و با توجه به فرمایش آیتالله سبحانی به این نتیجه رسیدم کتابی بنویسم که خدمات ائمه را برجسته کنم.
یکی دو جلسه به دانشکده پلیس رفتیم و بعد ما را به تهران دعوت کردند. سرفصلی به ما ارائه کردند بنام سیره پیشوایان. دیدم این سرفصلهای جالبی دارد و برخی از عناوین آن عیناً همانی است که در کتاب آمده است. گفتم اینها را چه کسی برای شما نوشته است؟ گفتم: خیلی عناوین خوبی است ولی مشکلش این است که منبع ندارد. گفتند که شما کتاب بنویسید ما کمک میکنیم تا چاپ شود.
ائمه اولیه را بهصورت جزوه کار کردم و سرفصل آنها را نیز آوردم. آن دانشگاه نیز بعداً منحل شد و با هم ادغام شد و به دانشگاه نیروی انتظامی تبدیل شد.
یک روز با آیتالله سبحانی تلفنی صحبت میکردیم که ایشان پرسیدند چطور شد؟ من گفتم که بیکار ننشستهام و سیره معصومین را دارم کار میکنم. حاجآقا گفتند که زودتر این کار را انجام دهید.
تا نیمههای کتاب ارجاعات به شکل قدیم بود و بعدها متوجه شدم و گفتم اینهمه زحمت میکشم و قلم روان و گویا استفاده میکنم چرا ارجاعات به شکل جدید نباشد. برگشتم از اول ارجاعات را اصلاح کردم. اشکال کار این بود که بسیاری از این کتابها را نداشتم و از کتابخانه امام صادق علیهالسلام و کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی استفاده میکردم. به خاطر اینکه چاپ آنها را نمیدانستم مراجعات مکرر میکردم و کتابها را یکییکی میگرفتم و مشخصات چاپ را مینوشتم. تا نیمه کتاب را آماده کرده بودم و بقیه را نیز انجام دادم.